انتخاب «علفزار» در جشنواره فیلم فجر شجاعت میخواست
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۲۷۵۸۳۳
کاظم دانشی کارگردان و فیلمنامهنویسی است که پیشتر با ساخت آثار کوتاه و مستند شناخته میشد که از جمله آنها میتوان به فیلمهای کوتاه «راحانا»، «پرتقال»، «بادکنکهای رنگی»، «مثل تو و محدوده یک درجه» اشاره کرد.
روزنامه ایران: کاظم دانشی کارگردان و فیلمنامهنویسی است که پیشتر با ساخت آثار کوتاه و مستند شناخته میشد که از جمله آنها میتوان به فیلمهای کوتاه «راحانا»، «پرتقال»، «بادکنکهای رنگی»، «مثل تو و محدوده یک درجه» اشاره کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«عــلـفــــزار» بـــــه موضوع حساس تجاوز میپردازد آن هم تجاوز گروهی که به اعضای یک خانواده آسیب میرساند، موضوعی که حرف زدن درباره آن در جامعه ما به نوعی تابو شناخته میشود، چگونه به فیلمنامه این فیلم رسیدید؟
«علفزار» ابتدا از خبری درباره خانوادهای از حومه شهر آمد که ذهن من را به خود درگیر کرد. در ادامه سعی کردم در موقعیتهای مختلف درباره پروندههای مربوط به تجاوزهای گروهی و بلایی که بر سر یک خانواده میآید، تحقیق کنم، حتی با سوژههای برخی از این پروندهها روبهرو شدم و مستندهایی نیز ساختم. به همین ترتیب سالهایی از زندگی من به بررسی و مطالعه پروندههای مشابه در این حوزه سپری شد. آرام آرام به نوشتن فیلمنامه «علفزار» پرداختم و بیش از 10 بار آن را بازنویسی کردم چرا که قوه قضائیه و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در آن مقطع زمانی نقطه نظراتی داشتند که باعث شد دریافت مجوز ساخت این فیلم، یک سال به طول انجامد.
شروع فیلم با تلنگری همراه است و مخاطب را مجبور به دیدن آن میکند، این آغاز چگونه به ذهنتان رسید؟
این خصلت فیلم جنایی است. این ژانر از سینما مخاطب را غافلگیر میکند، باعث ترس او میشود و حس تعلیق و هیجان را به مخاطب وارد میکند. با این شروع میخواستم فیلمی هیجانانگیز داشته باشیم که آدمها را به وجد آورد. البته برای بودن این سکانس در فیلم بسیار تلاش کردم و بهدلیل حجم خشونت و بچهکشیای که در ابتدا با آن مواجه میشویم، اتفاق نظرهایی برای حذف سکانس اولیه فیلم وجود داشت که خوشبختانه رخ نداد. فیلم جنایی از یک جنایت یعنی قتل، تجاوز، گروگانگیری و... میآید که خواه یا ناخواه تلخ هستند. متأسفانه در کشور ما این نگاه وجود دارد که نباید فیلم تلخی ساخته شود اما باید گفت در سینما ژانرهایی مانند ژانر جنایی وجود دارند که فیلم تلخی از دل آن بیرون میآید و به شخصه به این ژانر علاقهمند هستم. باید سطح فکریمان را بالا ببریم تا ابعاد آموزشی فیلمهای جنایی مثل بُعد جامعهشناسی، روانشناسی و... را هم در فیلم ببینیم.
گرفتن مجوز برای ساخت فیلمی که درباره تجاوز، مسائل جنسی و... صحبت میکند، بسیار سخت است اما در گفتوگو خیلی چیزها حل شد. وقتی ابعاد کارمان را برای مدیران مطرح کردیم، همراهی بسیاری صورت گرفت. همچنین مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بعد از دیدن فیلم با ما همراهی کردند تا این اثر در جشنواره حضور داشته باشد. با توجه به موضوع فیلم و مسألهای که مطرح میکند به نظر من هیأت انتخاب جشنواره فیلم فجر و شورای پروانه نمایش، برای نمایش این فیلم شجاعت بسیاری به خرج دادند.
فکر میکنید «علفزار» با تمام تلخیهایی که دارد، میتواند بر مخاطب تأثیر مثبتی داشته باشد؟
برای من بسیار مهم است که ابعاد آموزشی را در فیلمم لحاظ کنم. هنگام نگارش فیلمنامه نیز با خود فکر میکردم اگر من باعث شوم که یک نفر هم با دیدن این فیلم، از فکر تجاوز و جنایتی که در سر میپروراند، بیرون آید، کافی است. به نظر من «علفزار» میتواند این تأثیر را روی افراد جامعه بگذارد.
فیلمنامه «علفزار» بسیار تلخ است اما در کنار تلخیهایش به روشنایی میرسیم. جاهایی از فیلم نیز روابط انسانی مانند رابطه مادر با پسرانش را که جرم سنگینی هم داشتند، به نمایش درآوردیم که به نظر من تلاش او برای نجات فرزندان، اوج سینماست؛ تلاشی در دل تلخی.
به چه دلیل نام فیلم را «علفزار» گذاشتهاید؟
«علفزار» را میتوان به دو حالت معنا کرد؛ علفهای هرزی که میان چمنهای سبز میرویند و آدمهایی که میتوانند میان این علفزار، سبز بمانند. برای من امیرحسین اشراقی آدمی است که قرار است عدالت را در میان علفزار اجرا کند. اینگونه آدمها در تاریخ گم میشوند و دربارهشان حرفی نمیزنند.
شروع فیلم، ما را با دنیایی روبهرو میکند که به اصطلاح آن را پایین شهر میخوانیم. منطقهای با آدمهای متفاوت، گریم و طراحی لباسی که مختص به خودشان است. چرا برای ساخت «علفزار» این منطقه و این گریم و طراحی صحنه را در نظر گرفتید؟
واقعیت این است که جرم و جنایت در قشر متوسط رو به پایین جامعه، چه از نظر فرهنگی و چه از نظر مالی، بیشتر رخ میدهد. طی مراحل پژوهشی فیلم، وقتی ابعاد جرمشناسی را بررسی میکردیم، اختلاف طبقاتی را عامل این مسأله یافتیم که آمار کیفقاپی و دزدی گویای آن است.
از طرف دیگر بازپرسی که بخواهد در طول روز به چند پرونده مختلف رسیدگی کند در تهران وجود ندارد. چند سالی است که در تهران پروندهها تخصصی شدهاند و یک بازپرس نمیتواند چند پرونده مختلف را حل کند به همین دلیل ما قصه را به خارج از تهران بردیم. کاراکتر شهردار حاضر در «علفزار» نیز باعث شد که ما نخواهیم نام شهر را در فیلم بیاوریم تا در نهایت کسی معترض نشود.
بازپرس فیلم «علفزار» نقش اصلی داستان است و باید برای بهوجود آوردن این کاراکتر تلاش بسیار کرد، برای به نمایش درآوردن واقعی بازپرس در فیلم چه کارهایی انجام دادید؟ فکر میکنید، توانستهاید تصویر یک بازپرس را به درستی به نمایش درآورید؟
احساس میکنم که بازپرس «علفزار» بسیار به واقعیت نزدیک است اما مخاطب باید درباره درست یا غلط بودن آن نظر دهد. برای ساخت این فیلم سالها تحقیق کردم و در مرحله پیشتولید نیز همه بازیگران و عوامل را به دادسرا و محیطهای فیلم بردهایم تا بتوانیم کاراکترها را به خوبی به نمایش درآوریم.
چگونه برای کنار هم قرار دادن بازیگران فیلم به نتیجه رسیدید؟ این ترکیب از کجا آمده است؟ فکر میکنید انتخاب پژمان جمشیدی که اغلب با بازی در فیلمهای طنز شناخته میشود، صدمهای به فیلم نمیزد؟
از ابتدای نوشتن فیلمنامه به خیلی از بازیگران حاضر در فیلم، فکر میکردم و از انتخاب آنها اصلاً پشیمان نیستم. با اینکه «علفزار» فیلم پر بازیگری بود اما از نظر بازی درخشان شده است.
انتخاب پژمان جمشیدی برای بازی در نقش بازپرس، ریسک بود اما بعد از صحبت با او متوجه شدم که بازیگر باهوش و باانگیزهای است و تمام توانش را برای فیلم میگذارد که همین اتفاق هم افتاد. بهطور کلی همکاری بازیگران با فیلم بسیار خوب بود و روزهای خوبی را با یکدیگر سپری کردیم.
از میان کاراکترهای فیلم چرا تنها ستاره پسیانی که نقش شبنم را بازی میکند، جای زخمهایی گوشه لبش یا روی انگشتانش دارد؟
پیش از ساخت فیلم با همه بازیگران درباره شب حادثه و اتفاقهایی که در باغ میافتد، صحبت کردیم. با توجه به اتفاقاتی که شبنم قصه گذرانده است، به نظر میآید او تنها زن فیلم باشد که باغ را خوب بلد است و میتواند فرار کند چرا که دلبستگیای برای ایستادن ندارد در نتیجه امکان آسیب دیدن او نیز بیشتر است پس سعی کردهایم از نظر ظاهری هم این آسیبها را به نمایش درآوریم.
در فیلم با دو کاراکتر دیگر مواجه میشویم که برای گرفتن شناسنامه دخترشان به دادگاه مراجعه میکنند و در جایی با یکی از نقشهای داستان اصلی مواجه میشوند. حضور آنها در فیلم چه اهمیتی دارد؟
ابتدا باید بگویم که در «علفزار» یک روز کاری بازپرسی را به نمایش درمیآوریم که در طول روز پروندههای بسیاری را حل میکند و در نظر گرفتن دو پرونده برای او، زیاد نبود. اگر مدت زمان فیلم بیشتر بود، میتوانستم پروندههای بیشتری به آن اضافه کنم. بررسی پرونده مورد نظر که ارتباط مضمونی با قصه اصلی داستان داشت، دو علت را دربرمیگرفت؛ ابتدا میخواستم قهرمان بودن یک بازپرس را نشان دهم. از طرف دیگر سکانسی که دو بچه به یکدیگر میرسند حرفهای بسیاری در بر دارد؛ آنها خارج از فضای دعوا و تنشهای موجود در فیلم برای لحظاتی خوشحالتر میشوند، بچههایی که اتفاقات خاصی را پشت سر گذاشتهاند و از جهانهای مختلف آمدهاند و حال روبهروی یکدیگر ایستادهاند. به نظر من این لحظه، خود زندگی است.
چگونه برای پایان فیلم به نتیجه رسیدید؟ فکر میکنید اگر پایانی متفاوت داشت، تأثیر بیشتری بر مخاطب نمیگذاشت؟
خود من با این پایان موافق نبودم اما مجبور به پذیرش آن شدم. پایان موجود نیز این حس را به مخاطب منتقل میکند که متجاوزان به نتیجه اعمالشان میرسند و بازپرس پای پرونده ایستاده است.
در فیلمهایتان از نمادهای بسیاری استفاده میکنید، علت این مسأله چیست؟ فکر میکنید چقدر میتواند بر مخاطب تأثیر بگذارد؟
بخشی از این مسأله از نشانهشناسی من میآید. به نظر من باید کاری کرد که مخاطب با فیلم همذاتپنداری کند. دوست دارم آدمها لحظاتی را داشته باشند که حس کنند جای دیگری هستند، کارکرد نماد نیز اینگونه است. نماد باعث میشود که ما در فیلم کاشتها و برداشتهایی داشته باشیم که مخاطب با آن همراه شود. در «علفزار» نیز اشتراکات میان پروندههای مختلف را گرفتم و سعی کردم با نمادهای آنها، مخاطب را با خود همراه کنم.
همکاری با بهرام رادان برای شما چگونه پیش آمد؟ این همکاری را چگونه میبینید؟
همکاری با بهرام رادان بسیار اتفاقی پیش آمد؛ فیلمنامه را از طریق یکی از دوستانم برای او ارسال کردم تا ابتدا بهعنوان بازیگر در فیلم حضور داشته باشد اما درنهایت به این نتیجه رسیدیم که تهیهکنندگی اثر را برعهده بگیرد. همکاری با او فوقالعاده بود. این تهیهکننده مانند کوه پشت فیلم ایستاد و خم به ابرو نیاورد.
بهعنوان سؤال آخر؛ نظرتان درباره چهلمین جشنواره فیلم فجر و حضور فیلمتان در آن چیست؟
جشنواره فیلم فجر مهمترین اتفاق سینمای ایران است و به نظر من فیلمسازان بزرگ از این جشنواره به رشد رسیدهاند. همه فیلمسازان جوان علاقه دارند که فیلمشان در این رویداد حضور داشته باشد تا دیده شوند. همیشه آرزو داشتم که در این جشنواره فیلمی داشته باشم که درنهایت به آن رسیدم. ما در بلیتفروشی نیز خوب ظاهر شدیم. برای من بسیار هیجانانگیز است تا در کنار مخاطبان بسیاری به تماشای فیلم بنشینم.
انتهای پیام/
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: فکر می کنید پرونده ها نظر من فیلم ها آدم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۷۵۸۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تمجید میرجلالالدین کزازی از «مست عشق»
میرجلالالدین کزازی میگوید: فیلم «مست عشق» از اندک فیلمهایی است که از دیدنش شادمان و خشنود بوده است.
این استاد زبان و ادبیات فارسی و شاهنامهپژوه در حاشیه اکران خصوصی «مست عشق» برای ادیبان و چهرههای فرهنگی، در گفتوگو با ایسنا درباره این فیلم اظهار کرد: از نگاهی فراخ و فراگیر، دید و داوری من درباره این توژینه داستانی یا فیلم این است که دستاندکاران و پدیدآورندگان آن در کار هنری که میخواستهاند کرد، کامدار بودهاند. توانستهاند به آن آماجها و آرمانهایی که در سر میپروردهاند، دست بیابند. از این دید این فیلم یکی از اندک فیلمهایی است که من از دیدن آن، از آغاز تا انجام فیلم، شادمان و خشنود بودم.
او افزود: آن دریافتی که این هنرمندان از چهره مولانا و منش و کنش او داشتهاند، در بخشی گسترده در این آفریده هنری بازتاب یافته است. دمهای دلپذیری را من به هنگام دیدن فیلم گذرانیدم اما چند ویژگی بیشتر بر من کارگر افتاد؛ بجز کارگردانی که هر چه در فیلم میگذرد به راستی به گونهای به او بازمیگردد زیرا اوست که سررشتهها را در دست دارد، خُنیا یا موسیقی فیلم بسیار باشکوه ، کارساز و اثرگذار بود، به همان سان فیلم برداری آن. سه دیگر، آوابرداری این فیلم. از دید فنی این سه، نمود بیشتری در چشم من داشت.
کزازی درباره گفتوگوهای بین شمس و مولانا که از دید برخی، شاید برای مخاطب عام دیریابتر باشد و اینکه آیا فیلم توانسته شمایی از مولانا و شمس را به مخاطب عامتر معرفی کند، گفت: بیشینه این گفتوگوها چون از آبشخورها ستانده شده بود، از ویژگیهای بسیار پسندیده فیلم شمرده میشود اما زبان فیلم، شاید ناچار بودهاند من داوری نمیکنم، با زبان روزگار مولانا همیشه سازگار نبود، شاید میخواستهاند که بیننده امروزین بتواند پیوند بیشتری با فیلم بیابد. ببینندهای که با ادب پارسی و زبان مولانا به بسندگی آشنا نیست.
انتهای پیام